هنر گوش دادن
😀
خانم مارپل همانطور که عصبانی و خسته وارد اتاق میشد با خودش فکر میکرد که چه قدر احساس خستگی و تنهایی میکند و با هیچکس نمیتواند در مورد این موارد صحبت کند حتی با پوارو که محرم اسرارش هست و او هم مسایل خاص خودش را دارد و نمیخواست با مطرح کردن مشکلاتش باری بیشتر به دوش او بگذارد .
خدا را شکر کرد که امروزش هر چه بود تمام شده بود .
🌿
تازه گیها اتفاقات روزانه اش را قبل از اینکه به رختخواب برود،مرور و نکات مهمش را یادداشت میکرد.
🌿
یاد صبح افتاد که فکر میکرد به خاطر دورکاری میتواند دیرتر سر کار برود و چه قدر از این موضوع خوشحال شده بود چون کار در نانوایی و سحر خیزی با خصوصیات او سازگاری نداشت و اجبار زمانه او را مجبور به کار در نانوایی کرده بود .با خوشحالی دیشب به رختخواب رفته بود .
🌿
ولی متاسفانه با صدای مهیب تلفن از خواب بلند شد و همانطور که گوشی را برمیداشت نگاهی به ساعت اتاق کرد و متوجه شد ساعت ۹ صبح است.
🌿
انطرف خط ،شاطر اسمیت بود که با صدای عصبانی میگفت خانم مارپل کجایید ؟ من منتظر شما هستم چرا سر کار نمیایید ؟
خانم مارپل که هنوز موتور ذهنش روشن نشده بود گفت سَ سَ سلام ،مگه کرونا نیومده و اخبار گفت با دو ساعت تاخیر کارها را شروع کنید .
شاطر اسمیت : خانم مارپل اخبار شرکتهای دولتی را گفت ایا مردم میتونند دو ساعت دیرتر به شکمشان دستور بدند گرسنه بشه .
در ثانی این دستورالعمل شامل ما نمیشود .
از شما بعیده
🌿
خانم مارپل که این دو ساعت خواب اضافه کوفتش شده بود نمیدانست چطور خشم شاطر اسمیت را خاموش کند بلافاصله گفت : ببخشید گویا من اشتباه متوجه شدم و کاملن این صحبتهای شما به جاست ،چشم همین الان میام خدمتتون و کسری کارم را جبران میکنم .
خانم مارپل قصد داشت که با بیشتر ماندن در سر کار تاخیر صبح را تلافی کند ولی از انجایی که شاطر اسمیت، مرد مهربانی بود اجازه این کار را به او نداد و ساعت پایان کارش را مانند همیشه برایش قرار داد .
🌿
الان خانم مارپل داشت با خودش فکر میکرد به خاطر اینکه درست به اخبار گوش نداده بود چه اتفاقی برایش افتاده بود و چه قدر اعصابش خرد شده بود و شاطر اسمیت هم با دو ساعت اول روز چه قدر در اوج کار دست تنها مانده بود .
🌿
به خودش قول داد موقع شنیدن خبرهایی که برایش مهم است با دقت و تمرکز فراروان به انها گوش دهد نه اینکه مثل لالایی برایش باشد و او هزار تا کار با هم انجام دهد .
فقط کار خوبی که توانسته بود انجام دهد در مقابل عصبانیت شاطر اسمیت ،با عذرخواهی کردن از خشم او کاست.
🌿
#هنر-درست_گوشدادن#مدیریت-خشم#مارپل#مشاجره#توبیخ