قهر مارپل و پوارو قسمت سوم
🌹
صدای زنگ موبایل مارپل را از سرزمین فکرهایش بیرون کشید و به خودش اورد.با ناامیدی به موبایل نگاه کرد این بار خودش بود دوباره خشمش شعله ور شد که چرا زودتر زنگ نزده است خواست جواب ندهد دید بین کشمکش عقل و دلش ،این دل است که فرمان را بدست گرفته گوشی را برداشت .
پ:سلام مارپل خوبی عزیزم؟کجایی ازت خبری نیست بی سر و صدا رفتی فکر دل من رو نمیکنی؟
م : سلام خوبم حالا دلت تنگ شده بعد از دو هفته زنگ زدی ؟ عجله نکردی ؟
پ:گفتم که بزار یه خورده تنها باشی ببینم شاید از دستم خسته شدی اگر بدونم من ناراحتت میکنم خودم رو نمیبخشم.
م: میدونی من دیگه از دستت خسته شدم واقعن کلافه ام کردی میخوام برم پیش پدر مادرم .
پ: اگر واقعن اینطوریه، باشه برو بهت نامزدی خواهرت خوش بگذره.
م:کی به تو گفته؟
پ:جولیا زنگ زد دعوتم کرد برای اخر هفته یِ بعد.و من برای مراسم میام
م:خوب پس خواهرم زنگ زده مجبور شدی زنگ زدی؟
پ: نه من میخواستم زنگ بزنم ولی خوب با زنگ خواهرت مطمین شدم که بهت زنگ بزنم .
م:زنگ خواهرم چه ربطی به اطمینان تو داشت؟
پ:اینکه تو دوستم داری مارپل ولی همیشه وانمود میکنی که حوصله ام رو نداری .
م:خوب تو اعتماد به نفس خوبی داری و همیشه فکر میکنی من دوستت دارم.
پ: باشه تو راست میگی ولی ممنون که یاداوری کردی که من با بایدن جلسه دارم .
مارپل از دست خواهرش دوست داشت سرش را بکوبد به دیوار بلافاصله گفت : خوب من خواستم برات کلاس بزارم این همه من هوات رو دارم ولی دریغ از تو .
پ: چی کار باید میکردم و نکردم ؟
م: اینکه تو نامزدی انگشتری که من دوست داشتم نخریدی ؟
پ: تو برای این موضوع رفتی ؟ اینکه برای ۲۰ ساله پیش هست
م : اره ولی چون نامزدی خواهرمه یادم افتاد .
پ: الان پس برای چی رفتی ؟
م: اصلن از اینکه این همه وفاداری من رو نمیینی شاکی هستم و سرکوفت زنهای دیگه رو سر من میزنی ؟ خوب میرفتی اونها رو میگرفتی؟ من همین قدر بلدم بیشتر بلد نیستم .
پ: من کی سرکوفت بقیه رو به تو زدم ؟
م: وقتی کیف خریدم گفتی دختر عمه ام کاترین خیلی کیفهای قشنگی انتخاب میکنه و موقع خرید از یکی کمک بگیر.من همینقدر بلدم اصلن سلیقه ام اینطوریه ؟ چرا موقع ازدواج به این مسایل دقت نکردی .
پ : این یعنی سرکوفت ؟اولن اگر فکر کردی من سرکوفت زدم و ناراحت شدی ازت عذرخواهی میکنم و همین یعنی اینکه دوستت دارم .درثانی من میدونم هر کسی یه شخصیتی و علایقی داره و بر حسب اینکه چی رو دوست داره تو اون زمینه اصولن چون توجه بیشتری کرده بهتر میتونه انتخاب میکنه و هیچ کس نمیتونه ادعا کنه که تو همه چی بهترینه حتی خود من.
ادامه دارد