وب سایت شخصی محبوبه چنگیز

قهر مارپل و پوارو قسمت چهارم


پ: مارپل جان الان کجایی؟
م: هتل kingstone
پ.شبی چند دادی ؟
م: چیه از پول خودم نباید برای خودم‌خرج کنم ؟
پ: من چیزی گفتم والله برو برای خودت خرج کن ،برو برای خودت لباس بخر برو ارایشگاه
م : حتمن مثل دختر عمه ات کاترین ،حتمن اگر برای منن یکی اینطور خرج میکرد من هم باسلیقه میشدم هم شیک پوش .اون انقدر پول خرج کرده تا با سلیقه شده ،از اول که باسلیقه بدنیا نیومده ،شانسش مثل من نبوده که با یکی مثل تو ازدواج کنه که هشتش گره نه اشه . تا میام دهن باز کنم دلم بازشه از بی پولی و غصه هات میگی .
پ: تو چیزی خواستی من نخرم تو هیچ وقت از من چیزی نخواستی
م:خوب من ملاحظه بیکاریت رو کردم نمیگفتم که ناراحت نشی.
پ: خوب الان چی میخوای برات بخرم عزیزم ؟
م: الان برای نامزدی خواهرم باید لباس بخرم ارایشگاه برم که با سلیقه شم .بعدشم برای نامزدی خواهرم باید کادو ببریم .
پ.لباس و ارایشگاهت چشم ولی مگه نامزدی برای تو نیوردند و فامیلهای تو هستند پس تو بخر من از کجا پول بیارم .حتمن طلا میخوای بخری ؟
م: پس چی فکر کردی من خواهر بزرگم نه مثل همین کاترین باسلیقه شما که انقدر سنگش رو به سینه میزنی ۶ تا بشقاب ببریم .
پ: عزیزم من غلط کردم چه جوری عدرخواهی کنم که دست از سر این حرفی که در مورد کاترین زدم برداری .بعد هم اینکه سکه ۲۰ سال پیش ۱۰۰ دلار بود نه الان ۲۰۰۰۰۰ دلار شده از کجا بیارم ؟
م: خوب خواهرم اینها که سکه دادند چی شد ؟ مگه دست منه ؟ همون رو بردار بیار ؟
پ: خوب فروختیم خونه خریدیم
مارپل :پوارو من واقعن از دستت خسته شدم منو دیونه کردی
پ: دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش اید و من دیونه توام .الان میام دنبالت میارمت خونه .مگه چند تا مارپل تو دنیا هست یادت هست تو کارت عروسیمون چی نوشته بودیم
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
فروغ فرخزاد
زن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند .
#اختلاف_زناشویی#کادو#دوست_داشتن

0 0 vote
Article Rating
Subscribe
Notify of
0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments
0
Would love your thoughts, please comment.x
()
x